1.باورم نمیشه که 10 روز از دی گذشت و من هیچ تغییری نکردم
(این روزها خیلی خوابیدم)
2.اخبار چرت و پرت و دروغ میگوید و من حرسم میگیرد
(بقدری که میخواهم تی وی را بشکنم)
3.گلویم طور خاصیست گویا سرما خورده ام
4.بدنم حال ندارد و همش در حال استراحت است ...
(ورزش هم تعطیل)
چندین بار آمدم بنویسم اما هربار شروع کردم وبلاگ دوستان خواندن و زمان خیلی زود گذشت ...
شوهر بچه میخواهد و من سردرگم ، نمیدانم آیا وقتش رسیده یا نه !؟
نگران همه چیز هستم به همه چیز فکر میکنم از نهار فردا گرفته تا زمان اتمام کلاس ها ، فرزنددار شدن و...
نمیدانم امروز 9 دی است یا 10 دی ، حوصله ای هم ندارم تاببینم کدام است
زیاد هم مهم نیست برای یه آدم تنبلی که هیچ گاه برنامه هایش عملی نمیشود
گفتم برا برنامه ریزی برم مشاوره اما حال و حوصله اش نبود
حالم خوب نیست نمیدانم روحیست یا جسمی !
نمیگذارند همه ، حرفهایشان را بزنند ! فقط یه قشر خاص میایند و هر چه چرند پرند در مورد بقیه میخواهند میگویند و ...
حال آدم به هم میخورد ، شاید برا همین حالم بد است
چه سواستفاده گر و چه احمق اند