زندگی آرام

خاطراتم را می نویسم

زندگی آرام

خاطراتم را می نویسم

پدر

شاید اولین کسی که عاشقش شدم پدر بود 


و من چه دیر این را فهمیدم 


او همه وجودش را در من میدید و من وجودم را در هیچ جستجو میکردم


او مرا آرامش داد و من او را ... نمیدانم او را چه دادم


اینک مریض است و من دل خون وفتی چشمهای تنگ مهربانش را میبینم


گریه میکنم و حالم بد است ، او هم گریه میکند و حالش بد است !


حق این را دارد که اولین عاشقانه من او باشد


نمیتونم تصور کنم نباشد روزی ، و ترس از اون روز مثه خوره میخورد تمام لحظه هایم را.


شوهر هیچ وقت نمیفهمد احساسم را و حتی نمیفهمد حال بدم از کجاست


نمیتوانم درد کشیدنش را ببینم  نمیتونم


و این دنیا عجب غم هایی با خود دارد 


انگاری اشک هایم زیادی تلنبار شدن شوریشان زیاد شده و پوست صورتم را میسوزانند


همراه با آن قلبم هم میسوزد


پیانو مینوازد مردک و من گوش میدهم تنها دلخوشی ام است این آهنگ قشنگ




نظرات 1 + ارسال نظر
shidi جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ق.ظ http://www.talkhon314.blogsky.com

اولین باره میشنوم کسی میگه اولین عشقم پدرمه ..ایشالا که زودتر خوب میشه عزیزم زیاد غصه نخولیا

متشکرم دوست گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد