زندگی آرام

خاطراتم را می نویسم

زندگی آرام

خاطراتم را می نویسم


اصلا نمیخواهم بنویسم نه عنوان را نه موضوع بندی پست ها را


اصلا نمینویسم


حالم فوق العاده بده


چه کسی گفته با ازدواج از تنهایی در میای؟


اتفاقا هر روز تنهاییت عمیق و عمیق تر میشه


برا من که اینجوری بوده


دلم میخواد پرواز کنم بپرم و از دسته همه کس و همه چیز راحت بشم حتی اونایی که دوستشون دارم


دلم میخواد گریه کنم اما نمیکنم تا دل دشمنام خوش نشه


اینجوری نبودم زندگی اینگونه ام کرد



نظرات 9 + ارسال نظر
محمد صادق سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:25 ب.ظ http://funglish.ir

سلام وبلاگ خیلی توووووووووووووووپی داشتی
یه سر به منم بزن


http://funglish.ir
p30msb@gmail.com


http://www.p30msb.ir/
http://www.p30msb.com/

sheida پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ق.ظ http://talkhon314.blogsky.com

چرا عزیزم ؟؟ عه من نمیخاسم شوهر کنم! دیگه کلهم نظرم عوض شد !!

احساسات لحظه ای هست که بعد از مشاجرات ریختمشون تو وبلاگم

ازدواجم مثه هر چیز خوبی وبدی های خودش و داره اما به نظر من خوبی هاش بهتر از بدی هاشه

ازدواج کن عزیزم

sheida سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:33 ب.ظ http://talkhon314.blogsky.com

نوچ

زهرا م دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:21 ب.ظ http://zkh.blogsky.com

سلام ارام جان درکت میکنم من هم تنها شدم البته اون بچه های گلم برام پر میکنن وهم شور زندگیم از دست دادم من کسی بودم که حداقل تو جمع فامیلی خودم مرتب جوک میگفتم و میخندیدم و شادی میاوردم ولی با بلاهایی که شوهرم سرم اورد الان بزور میخندم البته سعی میکنم روحیه ام از دست ندم ولی باها ت موافقم بدترین ازدواج ها هم لحظه هایی خوشی دارن کلا باید تجربه اش کرد ضمنا همه هم مثل هم نیستن

آره موافقم

خوشبحالت بچه هات هستن

صاحبخانه خانه سبز جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ب.ظ http://khanehsabzman.blogsky.com/

زندگی به مانند رودخانه ایست
گاه پر تلاطم و گاه آرام
گاه زلال و شفاف و گاه گل آلود و تار
برای گذر از این رودخانه، هر کسی نیاز به کمک دارد، دوستی نیارمند یاری توست و تو از دوست دیگر یاری می جویی
ازدواج کمک دو شخص است برای گذر از این رودخانه، پس کسی باید باشد که بتوانی در مواقع نیاز به او تکیه کنی، نه اینکه او همیشه بر تو تکیه کند

قشنگ بود راجع بهش فکر میکنم

لیلین سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:15 ق.ظ http://lilien.blogsky.com

بگردم برات چرا آخه اینهمه ناراحتی؟ ازدواج خوبی های خودش رو هم داره.

ولی مثل اینکه برا من فقط بدبختی داره ویه کم آزادی اما روحم همش داره عذاب میکشه

باران بهار چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ق.ظ http://namnamebaranbahar.blogsky.com

سلام خانومی ممنون که بهم سر زدی خوشحال میشم ادامه دار باشه
در پناه حق

ایشالله

قلم دار جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.ghalamdar.blogsky.com

ممنون عزیزم که سر زدی به وبلاگم
جسارت منو ببخشید ولی اگه شماهم قالب زیبایی انتخاب کنید برای وبلاگتون خیلی زیباتر و تو حس برو تر میشه

حتما ممنون از پیشنهادت عزیزم

سارا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:35 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

وای آرام جونم چرا؟
امیدوارم الان دیگه نظرت راجب زندگیت و ازدواج تغییر کرده باشه و اون حسی که داشتیی لحظه ای یبوده باشه
خوشحال میشیم بیشتر باهم آشنا شیم
امیدوارم دوستای خوبی واسه هم شیم.

آره لحظه ای هست ،منم همینطور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد